مجلهء حقیقت «تاسیس1384ش» دورهءجدید.
از اینکه مجلهءحقیقت را انتخاب کردید خوشحالیم.
مارا از آثار و نظرات سازندهء خود بهره مند کنید.
majallehaqiqat.loxblog.com
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفه ...سوره ی حج آیه5
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
فطرت آشفت که از خاک جهان مجبورخودگری ،خودشکنی ،خود نگری پیدا شد
خبری رفت ز گردون به شبستان ازلحذرای پردگیان پرده دری پیدا شد
آرزو بی خبر از خویش به آغوش حیاتچشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
زندگی گفت که در خواب تپیدم همه عمرتا ازینگنبد دیرینه دری پیدا شد
اقبال
بعد از خلقت آسمانو زمین در 6روز یا 6 مرحله خراوند اراده کرد که انسان را بیافریند و دلیل اینکه خداوند آسمان و زمین را در6 روز آفرید چنانچه قرآن می فرماید: ان ربکم الله الذی خلق السموات و العرض فی سته ایام ( سوره ی یونسآیه3 )این است که او میخواست به انسان ها و فرشتگان بفهماند که هر کار را به تدریج و با نظم انجام دهید والا به محض تعلق اراده ی خداوند به چیزی آن چیز ایجاد میشود. چنانچه در آیه ی47 سوره ی ال عمران می فرماید: اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون.
مسئله ی دوم این است که خداوند جریان خلقت انسان را با فرشتگان در میان گذاشت واذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه خداوند با این کار می خواست به ما بفهماند که در کار ها با یکدیگر مشورت کنید پس از آن خداوند خواست که انسان را خلق کند تا خلیفه ی او باشد و امانتی را که آسمان و زمین طاقت تحمل آن را نداشت به دوش بکشد( انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض والجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا سوره احزاب آیه72 )
نجم الدین رازی (دایه) یکی از عرفای قرن 7 در کتاب گران سنگ مرصاد العباد آن امانت الهی را چنین توصیف میکند:«گوهری بود در خزانه ی غیب که آن را از نظر خازنان پنهان داشته بود و خزانه داری آن به خداوندی خویش کرده بود فرمود که آن را هیچ خزانه لایق نیست الا حضرت مایا دل آدم. آن چه بود؟گوهر محبت بود که در صدف امانت معرفت تعبیه کرده بودند.» و چون بر ملک و ملکوت عرضه کردند از پذیرفتن آن ابا نمودند. خداوند برای تحقق اراده اش ابتدا جبرئیل بعد میکائیل و سپس اسرافیل را برای گرفتن مشت خاکی از زمین فرستاد که زمین از دادن خاک به هر سه خود داری کرد و سرانجام عزرائیل مشت خاکی از4 گوشه ی نرم سخت شوره زار و حاصلخیز زمین برداشت و علت این که او از4 گوشه ی زمین خاک گرفت این بود که قرار بوده روحیات و غرائز مختلف درانسان ها باشد و چه بسا خاک سخت مظهر خشونت و خاک نرم مظهر ملایمت است، خاک شوره زار مظهر بی اثر بودن است و خاکی که قابل کشت و زرع است مظهر انسانی است که منشا اثر و مفید است. شاید عذرزمین از این که به فرشتگان خاک نمی داد این بود که طاقت قرب الهی را ندارد و خداوند شایستگی قرب را در ذریه آدم مخلوق از خاک میدید. چنانچه در شب معراج شایستگی قربش را به منصه ظهور رساند که جبرئیل را به یارای همراهی نبود چنانچه سهدی علیه الرحمه میگوید:
شبی برنشست از فلک بر گذشتبه تمکین و جاه از ملک در گذشت
چنان گرم در تیه قربت براندکه بر سوره جبرئیل از او باز ماند
بدو گفت سالار بیت الحرامکه ای حامل وحی برتر خرام
چو در دوستی مخلصم یافتی عنانم ز صحبت چرا تافتی
بگفتا فرا تر مجالم نماند بماندم که نیرو ی بالم نماند
اگر یک سر موی برتر پرمفروغ تجلی بسوزد پرم بوستان- ستایش پیامبر (ص)